مقدمه:
بسیاری از ما چندان آشنایی با علائم افسردگی نداریم، یا حتی اگر هم بدانیم كه افسردهایم، تنها راه را قرص خوردن یا حتی سوختن وساختن میدانیم.
اما شاید تعجب كنید اگر بشنوید شغل ما هم تأثیر مستقیمی روی روحیه و بهداشت روانی ما دارد، بنابراین توجه به این موضوع میتواند حیاتی باشد. اصولاً در اختلال افسردگی، عوامل بیولوژیك خاصی در بدن تغییر میكند كه ممكن است این تغییر، چندان ربطی هم به عوامل محیطی نداشته باشد.همچنین عامل وراثت هم میتواند در میزان بروز این اختلال مؤثر باشد، اما به هر حال، نقش مسائل پیرامونی را، چه در محیط كار و چه در منزل، نمیتوان نادیده گرفت.
محققان آمریكایی در یك مطالعه ملی كه توسط بنیاد بیماریهای روانی و سوءاستفاده مواد، حمایت مالی شده، رابطه افسردگی را در مشاغل مختلف بررسی كردهاند و توانستهاند فهرستی از مشاغل افسردهكننده را تهیه كنند.به گزارش رویترز، در صدر این فهرست، پرستار بچهها و نظافتچیهای منازل قرار دارند.به گفته مجریان این طرح، مشخص شده كه حدود 8/10درصد از این مشاغل و چیزی در همین حدود از پیشخدمتهای رستورانها، به افسردگی مبتلا هستند.
البته در این بررسی مشخص شده كه این افراد پایینترین درآمد را نیز داشتهاند؛ بنابراین شاید علاوه بر عوامل محیطی، درآمد فرد نیز او را مستعد ابتلا به این اختلال روانی شایع كند.اما اگر میخواهید بدانید كدام یك از مشاغل كمترین میزان افسردگی را به همراه می آورد، به این نتایج توجه كنید: در میان مهندسان، به ویژه معماران، كمترین میزان افسردگی مشاهده شده، بعد از آن میتوان به پژوهشگران علمی و مسئولان نصب و نگهداری تأسیسات اشاره كرد.از دیگر نتایج جالب این مطالعه آن است كه بیكاری، خود عامل مهمی در بالا بردن احتمال افسردگی است، اما برخی شرایط كاری نیز میتواند احتمال افسردگی ناشی از شغل را بالا ببرد.بهعنوان مثال، كار نیمهوقت، یكی از شرایطی است كه در این مورد نقش مهمی ایفا میكند.
اما بهنظر میرسد شرایط كار برای افراد تماموقت نیز رضایتبخش نیست؛ طوری كه 52 درصد از كسانی كه حداقل یك بار در سال گذشته، به حملهای از افسردگی مبتلا شدهاند، كار تماموقت داشتهاند.افسردگی علائم ویژهای دارد كه روانپزشكان در حضور آنها تشخیص آن را قطعی میكنند؛ احساس اندوه و عدم احساس لذت، كه بیشتر از 2 هفته طول كشیده باشد، به اضافه 4 علامت مشخصه كه نشان دهد عملكرد فرد در زندگیاش مختل شده؛ علائمی همچون كمبود انرژی، كماشتهایی، اختلال در خواب، كاهش تمركز و احساس بد و منفی به خود.مشاهده این علائم باید هشداری محسوب شود، برای مراجعه به پزشك، اما بد نیست همزمان و به موازات درمانهای معمول و سنتی، به فكر تغییر شرایط محیطیتان باشید، چرا كه به گواهی این مطالعات، و نیز مطالعات قبلی، شرایط محیطی هم میتواند احتمال بروز افسردگی و نیز عدم پاسخ به درمان را بالا ببرد.
افسردگی چیست؟
افسردگی بیماری بسیار شایع عصر ماست. و در تمامی جهان روندی فزاینده دارد. این در حالی است كه حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی خبرند یا بیماری آنها چیزی دیگر تشخیص داده شدهاست.
افسردگی یك بیماری اختصاصی نیست بلكه در تماما سنین و همه نژادها، هم در زنان و هم در مردان ظاهر می شود. افسردگی بیماری ساده ای نیست بلكه انواع گوناگون دارد به طوری كه در بعضی افراد به صورت هایی ظاهر می شود كه ما عموماً آنها را افسردگی نمی شناسیم. افسردگی پس از آنكه درمان شد غالباً باز میگردد.
افسردگی مسائل گوناگونی به همراه دارد. غیراز مسائل پزشكی و اندوه كه بسیار شایع است، فرد مبتلا به افسردگی خود را در كارها مورد تبعیض و از نظر اجتماعی مطرود و حتی منفور خانواده خودش می بیند. گاهی انزوای همراه افسردگی، بیمارانی را كه وضعی درمان پذیر دارند به دوری از مردم یا به سوی مرگ سوق می دهد. درباره افسردگی خبرهای خوشی نیز وجود دارد:بیشتر انواع افسردگی قابل درمان اند.
Depression كه غالباً افسردگی بالینی، اختلالات خلق و خوی یا اختلالات عاطفی نامیده می شود، بیمار را دچار آشفتگی اندیشه، آشفتگی عاطفی، تغییر رفتار و بیماری های جسمانی می كند.
افسردگی بالینی، از دیدگاه عملكردهای اجتماعی بیش از دیگر بیماری های مزمن، بیمار را ناتوان میكند. افسردگی كبیر بیش از بیماری های مزمن ششی، التهاب مفصل و دیابت ، ناتوان كننده است. افسردگی یك نشانگان (Syndrom) یعنی مجموعه ای از علامات مرضی(Symptoms) مختلف است.
املاك های تشخیص افسردگی عبارت اند از:
1- افسرده بودن خلق و خوی در بیشتر روزها، تقریباً هر روز.
2- كاهش آشكار علاقه یا میل به هر نوع فعالیت در زندگی.
3- كاهش یا افزایش قابل توجه وزن بر اثر كاهش یا افزایش اشتهای غذا خوردن.
4- بی خوابی یا پرخوابی در غالب شب ها.
5- افزایش یا كاهش اعمال روانی حركتی یا فعالیت های ذهنی.
6- خستگی یا كاهش انرژی.
7- احساس بی ارزشی یا گناهكار بودن.
8- كاهش توان اندیشیدن یا تمركز ذهن و تصمیم گیری.
9- اندیشیدن به مرگ ( نه ترسیدن از آن) و به خودكشی، بدون داشتن طرحی برای آن، یا اقدام به خودكشی با طرحی از پیش ریخته.
داشتن حداقل پنج علامت یاد شده برای ابتلا به افسردگی كبیر كافی است. ولی علامات مرضی یك و دو باید جزء آن علامت باشند. افسردگی نمی تواند واكنش معمولی مرگ یك عزیز باشد. همه افراد مبتلا به افسردگی تمام علامات مرضی این بیماری را ندارند و شدت علامات مرضی در افراد مختلف متفاوت است.
انواع افسردگی
افسردگی اقسام گوناگون دارد، شایع ترین آن افسردگی كبیر است كه فرد مبتلا به آن گاهی شاد و خوشدل و موقتاً فعال می شود. نوعی از افسردگی كبیر به افسردگی مالیخولیایی موسوم است كه بیمار هیچ گاه از چیزی دلخوش نمی شود در حدود 15 درصد مبتلایان به افسردگی كبیر دچار افسردگی اوهام اند كه معمولاً با خلق و خوی اندوهگین همراه است. مثلاً خود را گناهكار و غیر قابل بخشش تصور می كنند. در حدود 15 در صد مبتلایان به افسردگی كبیر نیز دچار روان پریشی می شوند.
نوع دیگری از افسردگی وجود دارد به نام "افسردگی غیرمعمول" كه بر خلاف اسمش شایع است. علامات مرضی آن عكس علامات مرضی افسردگی معمولی است كه مبتلایان كم می خوابند و كم می خورند. مبتلایان به افسردگی غیر معمول زیاد می خوابند و زیاد می خورند و به سرعت اضافه وزن پیدا می كنند. به قول یكی از متخصصان برجسته بیماری افسردگی ( دونالد كلاین)، افسردگی غیر معمول، "مزمن" است نه"دورهای"؛ از بلوغ آغاز می شود و بیماران نسبت به همه امور كم توجه اند.
نوع دیگرافسردگی، روان رنجوری است كه عموماً حدود دو سال طول می كشد و علامات مرضی آن خفیف تر از افسردگی كبیر است ولی همواره احساس ناراحتی می كنند.
شیوع افسردگی در قرن بیستم به خصوص بعد از دو جنگ جهانی بیشتر شده است، علت آن را مصرف دارو و الكل، افزایش استرس و كاهش اشتغال گفته اند ؛ علت دیگر افزایش افسردگی تغییرات اساسی اجتماعی است. گروهی از روان شناسان بر این باورند كه جامعه كنونی، كانونی ناسالم در درون افراد به وجود آورده و آنها را بیش از اندازه به رضایت خاطر و شكست های شخصی وابسته كرده است.
آنچه گفته شد جنبه نظری دارد ولی بعضی از پژوهشگران درباره جنبه علمی علت ها اظهار نظر كردهاند. بر اساس پژوهش های آنها، تلویزیون " منشاء عمده افسردگی است"Paul Kottl روان پزشك مركز پزشكی پنسیلوانیا كشف كرده است كه " ارتباط تنگانگی بین دسترسی مداوم كودكان به تلویزیون و افسردگی كبیر در 24 سالگی وجود دارد."Kottl می نویسد:
" اثرات اجتماعی برنامه های چند ساعته تلویزیونی، باید از دلایل شروع زودرس افسردگی كبیر در نوجوانان به حساب آید، هزاران ساعت تماشای تلویزیون، كودكان ما را در معرض خشونت های ابلهانه مكرر قرار میدهد و آنها را هر چه بیشتر از تماس های اجتماعی با همسالان و خانواده دور می كند."
افسردگی كبیر بیشتر در دهه های سوم و چهارم زندگی ظاهر می گردد و در غالب افراد بین شش ماه تا یك سال، حتی بدون درمان رفع می شود ؛ ولی اگر درمان شود بعد از چند هفته از بین می رود. بازگشت افسردگی در بیش از نیمی از افراد ظرف دو سال بعد از رویداد نخستین رخ می دهد. خطر افسردگی با تعداد بازگشت ها افزایش می یابد. بدین معنی كه بعد از دو بازگشت، هفتاد در صد و بعد از سه بازگشت به نود درصد میرسد.
عوامل زیر خطر بازگشت افسردگی را افزایش می دهند:
اگر نخستین افسردگی پیش از بیست سالگی رخ داده باشد و سابقه خانوادگی موجود باشد؛
اگرنخستین افسردگی شدید باشد و دیر به درمان اقدام شده باشد؛
اگر بیماری روانی دیگری نیز وجود داشته باشد؛
اگر فرد نسبت به استرس ها یا دیگر عوامل اجتماعی آسیب پذیرتر باشد.
اگر فرد از افسردگی قبلی كاملاً بهبود نیافته باشد؛
اگر افسردگی در اواخر عمر رخ داده باشد.
....................................................................
متن این مطلب 37 صفحه می باشد. برای دریافت و مطالعه مطلب، فایل پیوست را دانلود نمایید.
رمز فایل : www.hseexpert.com